از صبح تا ظهر بدون استراحت مراجع دیدم
بعد رفتم اداره با رئیس کلی حرف زدم
اومدم خونه یه کوچولو خوابیدم بیدار شدم
خونه رو جمع و جور کردم
بعدم رفتم فروشگاه کوثر
(تا کوثر پیاده روی کردم)
کلیییی خرید کردم برای خونه
اومدم خونه خریدا رو جابجا کردم
گوشتا رو شستم فریز کردم
که ز زنگ زد گفت میخوام بیام پیشت
اومد شام درست کردیم خوردیم
تا ساعت یک شب موند
بلافاصله که رفت بلند شدم اشپزخونه رو مرتب کردم
و ظرفا رو شستم
و برای مهمون فردا که ناهار میاد پیشم
دسر درست کردم
دوباره اشپزخونه کثیف شد و کلی ظرف شستم
ترتمیز کردم و تمام انرژیمو جمع کردم تا تونستم مسواک بزنم
و روتین پوستیمو بزنم
و الان اومدم توی تختم
کف پاهام گز گز میکنه
و کمرم درد میکنه
فردا صبح که بیدار شم یه عالمه کار دارم
و بشدت احساس کمبود خواب دارم
اما راضیم:)
...
من برم لالا
شب بخیر دنیا و آدماش:)